سلام آشنایی ( قرار نبود من بنویسم ولی شد دیگه )
به نام خدا
سلام !
خسته نباشین !
خیلی وقت نیست که دارم وبلاگ می نویسم ؛
تنها بودم ؛
دوست داشتم یه کار دسته جمعی انجام بدم ؛
یه گروه ؛
تا نگن ایرانیا تو کار گروهی ضعیفن ( خب راست میگن دیگه !!! ) ؛
به هر حال توفیق , یارم شد و من با چند نفر از خودم بهترکه نه , خیلی بهتر از خودم آشنا شدم ؛
پیشنهاد دادم ,
منت گذاشتن ,
خوشحالم کردن ,
قبول کردن ,
قرار شد کار رو شروع کنیم ,
اولش همیشه سخته ,
تا کار جون بگیره و نظم , یه نموره طول میکشه ؛
قراره هر کسی تو زمینه مورد علاقه خودش فعالیت کنه ومطلب بده ,
یه کارگروهی توپ ( اگه خدا بخواد ) , با پرداختن به موضوعات مختلف ؛
اسمشم شد « قریبستان » ,
یه جلوه این اسم برا من , اینه که قراره ما دوستان رو به هم نزدیک و نزدیک تر کنه , بعد از اونم , ما و شما رو ؛
بعدشم ... .
فکر نکنم اگه , از شما دوستان هم کمک بخوام , رفیقای گلم ناراحت بشن ,
می دونید که , هر چی تعداد افرادی که فعالیت می کنن و مطلب میدن زیادتر بشه , فکر ها بیشتر میشه و کار جامعیت پیدا می کنه , البته به شرطی که تو اصول با هم اختلاف نظر نداشته باشن ؛
به هر حال خوشحالمون می کنین اگه نظر بدین و عضو بشین و ایمیل بزنین و مطلب بدین و انتقاد کنین و پیشنهاد بدین ؛
نمه نمه با بچه های گروه به وسیله مطالبشون آشنا میشین ؛
البته دوست داشتم از بچه ها حرف بزنم , اما با خودم گفتم شاید دوست نداشته باشن من ازشون چیزی بگم ,
پس این کار رو می ذارم به عهده خودشون ؛
ضمنا کارمون رو از اینجا شروع می کنیم ؛ اگه یه جایی بهتر از اینجا پیدا کردیم خب خونمونو عوض می کنیم و می ریم اونجا , البته شما بی خبر نمی مونین ؛
زیاد حرف زدم , نه ؟
خواستم فقط یه فتح بابی شده باشه , که شد ان شاء الله ؛
پس منتظریما ؛
فعلا
یا علی !